Depletion

متن مرتبط با «بیست و دومین کنگره ملی صنایع غذایی» در سایت Depletion نوشته شده است

رنج دوران برده‌ایم...

  • او مردمی نبود، خود مردم بودحامد عسکری - شاعر و نویسندهتاریخ: ۰۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۲قطعه شعر نادر ابراهیمی را محمد نوری به طرز شگفت آوری اجرایش کرده است و می گوید : ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم ما برای بوسیدن خاک سر قله ها چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود خون دل ها خورده ایم خون دل ها خورده ایم و من هر بار این اجرا را می شنیدم با خودم می گفتم بوسیدن خاک سر قله ها چه تقدسی دارد و چه کار کردی شاعر قرار بوده از این رفتار مقدس و مناسکی بکشد که چه خطرها کرده ایم را بعدش آورده و ادامه داده است. شاعر روح آگاه زمانه و موقعیت خویش است. شاید آن موقع خود ابراهیمی هم فکر نمی کرد پرسیدن نام گلی ناشناس یا بوسیدن خاک سر قله عین به عین و فریم به فریم اجرا شود و هم سفر کنیم و هم خطر. ما برای پرسیدن نامش و پیدا کردن و بوسیدن خاکی که بالگرد حامل آن هشت گل پرپر بود سفر کردیم. خطر کردیم و یافتیمش. ما یعنی ما مردم. مردم، دقیقا تأکید می کنم مردم، رئیس جمهوری را که ساعت ها در مه و جنگل و ابر گم شده بود پیدا کردند. حاجاهاردسن را همه مان دیدیم. شنیدیم. استیصال آن صدای سال خورده که به آذری می گفت: حاج آقا کجایی و پاسخی نمی آمد. راستش اینکه می گویند رئیس جمهور مردمی را نمی پسندم! یک جوری الصاقی و لم یتچسبک است! توریستی است، مقوایی است، رئیسی مردمی نبود. مردم بود، خود مردم. همین مردم هم برای رفتن یکی از خویش همه دل خویش را آوردند. خود مردم پیدایش کردند. خود مردم تشییعش کردند و خود مردم به خاکش سپردند. این مملکت کم داغ ندیده. کم خون ندیده و همان خون ها هم ضمانت و بیمه روزگار ماست. تدفین آقای رئیس جمهور را آمدم مشهد. هتل ها هم شب, ...ادامه مطلب

  • صد و چهل و چهار

  • غمگینم... این بار هم نشدپس کی نوبت من میشه؟هیچوقت؟رشته امیدم رو اگه از تو ببرم، بعدش سرگردون رها میشم؟چرا جوابم رو نمیدی؟چیکار کردم که مستحق این ماجرام؟چرا نمیشه؟ چرا هربار قلبم میشکنه؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • صد و نوزده

  • فردوسی در شاهنامه اش پهلوانی اسطوره ای را به تصویر می کشد که همه او را می شناسیم: رستمپهلوانی که به گفته ی فردوسی،پشت و پناه ایرانیان است. مایه ی دلگرمی آنهاست و دل مردم ایران به بودنش قرص است.رستم آر, ...ادامه مطلب

  • صد و هیجده

  • وبلاگم رو که مرور میکنم می بینم من بارها از زیر آوار بیرون اومدم و دوباره شروع کردم به زندگی...امیدوارم این بار هم همینطور بشه.گاهی وقتا آدم آرزو میکنه زمان به سریع ترین حالت ممکن بگذره و همه چی رو بشوره و ببره با خودش ...گاهی وقتا..., ...ادامه مطلب

  • صد و چهار

  • یعنی میاد روزی که با آرامش خاطر و رضایت قلبی janam رو اضافه کنم به آخر اسمش؟, ...ادامه مطلب

  • صد و شیش

  • خدایا اصلا حالم خوب نیستپر از تردید و شک امپر از دلهره و نگرانیحس می کنم جاذبه ای برام نداره, ...ادامه مطلب

  • صد و هشت

  • تمومش کردماحساسم؟احساس رهایی،چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من..., ...ادامه مطلب

  • صد و نه

  • خوش به حال اونایی که تونستن با "اون کسی که دوستش دارن" ازدواج کننای آنکه دوست دارمت اما ندارمت..., ...ادامه مطلب

  • نود و نه

  • موسیقی های تلفیفی دوست دارم. مثلا دنگ شو ،گروه دال ، ...همایون شجریان،سیروان خسروی و رستاک و حجت اشرف زادهشعرش برام خیلی مهمهفیلم دوست دارم. ژانر جنگ رو می پسندم . شاید چون جنگ هم به نوعی اثر هنری تلف, ...ادامه مطلب

  • نود و سه

  • از پ.ن خوشم نمیاد ، اما میتونم درکش کنم. میتونم درک کنم چقدر آزاردهنده ست دوسال از زندگی تحصیلیت رو کنار آدمایی بگذرونی که رفتارهاشون چیزی نیست جز: بی احترامی ، تمسخر ، خودبرتر بینی ، ... و اینکه به آرزوت برسی اما آرزوی بعدیت تموم شدن این سه سال باشه چقدر ناراحت کننده ، آزاردهنده ، غم انگیز چطور ما آدم ها می تونیم انقدر بی ملاحظه ، بی انصاف و آزارگر باشیم ؟, ...ادامه مطلب

  • نود و چهار

  • غمگینم...نه...بی حس ام...شایدم هردوخسته شدم از آدمهای اشتباهیداغون میشم هربارمچاله میشم هربارلعنت به تولعنت به تو، زندگی, ...ادامه مطلب

  • نود و پنج

  • اینم نشد. تقریبا همه چیز داشت بجز قیافه. چقدر پیچیده شده این داستان. خدایا من آدم پیچیده ای نیستم، من رو انقدر سخت امتحان نکن., ...ادامه مطلب

  • هشتاد و سه

  • خدایا درمونده ام. بلاتکلیفم. پر از آرزوهای محقق نشده ام. خسته ام. پر از دغدغه ام. پر از فکرهای جور و واجورم. پر از تردید ام. خدایا تو خیرالرازقینی ، تو دائم الطفی ، تو رفیق من لا رفیق له ای ، تو قدیم , ...ادامه مطلب

  • هشتاد و چهار

  • خوش تیپ، خوش قیافه، به ظاهر همه چی تموم.... نمیدونم واقعا چحور آدمیه. نمیدونم منو میخواد یا هنوزم درگیر معیارهای ذهنی خودشه ... نمیدونم زنگ میزنند یا نه. ولی اگه زنگ نزنند دیگه اجازه نمیدم مامان هیچکس, ...ادامه مطلب

  • هشتاد و پنج

  • من دوتا آرزوی مهم دارم برای خودم: اول، مادر شدن . دوم ، یه متخصص ارتوی خوب و باسواد شدن. هیچکدوم باهم تضاد نداره. هیچکدوم نباید مانع دیگری بشه. هردوتاشون آرزوهای مهم و عزیز منن. نباید فراموش کنم اینو., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها